·˙·ღ٠●*حریـــم •☆• نستــرن*●ღ•·˙· این صفحه ها را با رنگ دل خط خطی می کنم...
| ||
|
هر روز نامه ای می نویسم
برای او که روزی
دستانی گشوده برای من داشت
برای هم او که همیشه حریم امن من بود
او نیست تا بخواند
و اما هر روز باد
این رفیق دستان لرزانم
خوب میداند آشیانه این نامه ها کجاست...
نظرات شما عزیزان:
salam azizam webet kheiliiiiii ghashange hal kardam age eftekhar bedi va be man sar bezani kosh hal misham rasty age ba tabadol link movafeghi hatman behem bego montazerama
![]() ![]()
کنارتواشیانه میکنم،
فضای اشیانه راپرازترانه میکنم، کسی سئوال میکند؟ به خاطرچه زنده ای؟ ومن برای زندگی،تورابهانه میکنم. ![]()
سلام عزیزم،من خودمم زیاد از شاهین نجفی خوشم نمیاد ولی بی پروا بودن و نترس بودنشو دوس دارم....بگذریم،شعر قشنگی بود....ممنون.....
هر وقت اپ بودی خبر بده بیام!
تنهایی
چیزهای زیادی به انسان میآموزد اما تو نرو بگذار من نادان بمانم …
نسترن یه سوال:از کجا میگی من اذربایجانیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟
اجی چرا وبلاگت انقدر به هم ریخته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ: عزیزم فکر نکنم به هم ریخته باشه... لابد کامل باز نشده...
سلام...خوبی؟؟؟
ببخشید چند روز نبودم نتم قطع بود... شرمنده پاسخ: پرررررو نشو پرررررو نشو... درسته تو نبودی ولی این نامه واسه یکی دیگه هستش که اون دیگه رفته پیش خدا...
هر صدفی لیاقت داشتن مروارید رو نداره یادت باشه واسه هر صدفی مروارید نشی!
![]() ![]()
عشقم را نثار تو کردم…اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی!
پُــرم از اشـــکــ…
آنــقـَــدر کــه دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند …
كاش هرگز تو نباشي چون من
کاش یک لحظه به جایم بودی تا بدانی که چه دردی دارد وقتی اندازه سنگینی یک کوه دلت غمگین است کاش یک لحظه به جایم بودی تا بدانی که چه دردی دارد وقتی از عشق نداری سهمی و در آنجا که دلی هست وسیع نیست یک ذره برایت جایی نه پشیمانم از این گفته خویش که اگر یک لحظه ، و فقط یک لحظه تو به جایم بودی می شکستی آسان ،کاش هرگز تو نباشی چون من
سلام عسیسم خوبی؟با این مطلبت دلم یه هویی گرفت خیلی قشنگ بودبوس بای
پاسخ: بوس عزیزم، خدا نکنه دلت ابری بشه... گل من ایشالا همیشه بهار باشی...
بـزرگ تـر کـه شـدم ..
داسـتـانـی خـواهـم نـوشـت کـه کـلـاغ هـایـش قـصـه بـبافـنـد و آدم هـا را بـه هـم بـرسـانـنـد! ساناز
![]() ساعت19:25---16 آذر 1391
دلگيـرم از ايــن قابهـاي مضحـي بــي روح لبخندهاي خشن احوال پـُرسـي هـاي معمـولــي چشــمات مـن تصـويـري از جـنس نـگـاه تـو مي خـواهـد . . .!!.
پسر جون
افتخـــار میکنـــے هـــرزه اے؟؟؟!!! افتخــار میکنـے هـر روز بـا احساس یـہ בختـربازے میکنـے و میـرے پزشــو بـہ בوستـات میـدے کہ با اینـم اره؟؟! کـہ همــہ آویـزونتـטּ؟؟؟!!! افتخــار میکنــے از 10تا کلمــت 1000تـاش فحشـہ و احتـرام گذاشتـטּ بـہ هیچکـس رو بلـב نیستـے؟؟؟!!! افتخــار میکنــے کـہ هـر شب مستــے و نوعــے از پارتـے نبـوבه کہ حضــور نـבاشتـہ باشـے؟؟؟!!! افتخــار میکنــے کـہ بگـے اهـل تعهـב نیستـے و בختــر واســہ بازے בاבنــہ؟؟؟!!! احســاس میکنــے کـہ خیلــے شاخــے کـہ تو یــہ لحظــہ با هــزار نفــرے؟؟؟!!! نـہ عزیـز مــטּ!!! اینـا افتخــار نیسـت!!! عقـــــבس, کمبــــــوבه... پرنسس
![]() ساعت12:23---16 آذر 1391
احتیاط !
در این شهر لاکردار تمام کوچه باغ های عاشقی به اتوبان های تنهای وصل می شوند ... پرنسس
![]() ساعت20:49---15 آذر 1391
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |